«عناصر تثلیثی در بیانات تاریخی عیسی»

لوقا 22:10

"بیانات معتبر عیسی تاریخی" (Authentic Sayings of Historical Jesus) بخشی از بیانات مسیح درعهد جدید میباشند که از طریق عهدین پژوهان و منتقدان کتاب مقدس، قدیمیترین  و معتبرترین لایه های اناجیل و به احتمال تاریخی بسیار بالا، منتسب به شخصیت عیسی تاریخی دانسته شده اند. منابع این بیانات انجیل مرقس، سند  Q (سنن مشترک اناجیل متی و لوقا، مستقل از انجیل مرقس) ، انجیل یوحنا و رسالات پولسی بوده که از صافی معیار های تاریخی گذرانده می شوند.

در این پست بر آن شده ایم به بررسی موشکافانه ی تاریخی لوقا 22:10 ، که از جمله ی بیانات معتبر عیسی بوده، بپردازیم و با محک زدن آن بر معیار های معرفی شده توسط پروفسور جان مییر [1] (John Paul Meier) که همانا «شهادت های متعدد قدیمی» (The Criterion of Multiple Early Attestations) «وابستگی» (Coherence) «شرمساری و تناقض» ( Embarrassment and Contradiction)   و «آثار آرامی» Traces of Aramaic) باشند؛ اعتبار و انتساب تاریخی آن به عیسی ناصری را ثابت نماییم.

فراز لوقا 22:10 بر اساس ترجمه ی هزاره ی نو، بدین قرار است:

پدرم همه‌چیز را به من سپرده است. هیچ‌کس نمی‌داند پسر کیست جز پدر، و هیچ‌کس نمی‌داند پدر کیست جز پسر، و آنان که پسر بخواهد او را بر ایشان آشکار سازد.

 دانشنامه ی International Standard Bible بدرستی مینویسد: "این فراز، مسیح شناسی والایی [2] در بر دارد[3]" در این آیه مسیح نه معلم یا پیامبر صرف خدا، بلکه آنی که همه چیز زیر دست وی است معرفی شده . ادبیات حاکم بر این آیه، بر هم مرتبگی وی با پدر دلالت دارند، از آن روی که او و پدر، تنها وجودی میباشند که کسی آنان را نشناخته و او و پدر تنها کسانی هستند که یکدیگر را میشناسند. نکته ی دیگر، استفاده از واژه ی های تثلیثی "پدر" و "پسر" به صورت مطلق (The Father / The Son) و اشاره به رابطه ی منحصر به فرد این دو است.

دکتر ویلیام لین کریگ (Dr. William Lane Craig) ، از بزرگترین فلاسفه ی معاصر و ارائه دهنده ی برهان های نوین اثبات وجود خدا، دکتر تئولوژی و ا ازنامی ترین دانشمندان عهد جدید، در اثرش با عنوان Reasonable Faith مینویسد:

بر اساس این بیان(آیه)، میتوانیم نتیجه بگیریم که عیسی خود را پسر خدا، در مفهومی مطلق و منحصر بفرد میدانست که در اقتداری یکتا برای مکشوف کردن پدرش خدا قرار داده شده بود [4]

هیلاری پویتیرز(Hilary of Poitiers) از پدران و دکتران کلیسای قرن چهارم، در تفسیر این ایه، بیان داشته است:

این شناخت متقابل بیان میدارد که آنان (پدر و پسر) از یک طبیعت و ذات اند؛ از آنجایی که کسی که میخواهد پسر را بشناسد، میبایست پدر را نیز در پسر بشناسد؛ و از آنجایی که همه چیز به پسر، از طریق پدر، سپرده شده است. (Catenæ 4127 ) 

مشخص است که از این آیه بتنهایی نمیتوان یک ذات بودن خدا در سه تشخص را استخراج کرد، با این وجود ادبیات و پیشزمینه ی حاکم بر این فراز بوضوح نشانگر یک دید تثلیثی  از اقانیم پدر و پسر در خدا میباشند که احتمال تاریخی رسیدن آن به عیسی ناصری، بسیار بالا و محتمل می نماید.


معیار شهادت های متعدد قدیمی  (The Criterion of Multiple Early Attestations ) :

پروفسور دلبرت بارکت (Delbert Burkett) معیار شهادت های متعدد را اینچنین تعریف نموده که: "اگر یک بیان، تفکر یا عمل که به عیسی نسبت داده شده، در منابع انجیلی متعدد و مستقل از هم رخ داده باشد، معتبر تر از آنی که تنها در یک منبع رخ داده است، مینماید [5]" بالطبع هرقدر که این منابع، قدمت بیشتری هم داشته باشند، به واقعه و بیان مدنظر نزدیک تر بوده و از دقت و اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود.

انعکاس بیان لوقا 22:10 ، بیش از 12 مرتبه در اسناد نسل اول(عهد جدید) یافت میشود:

سند کیو بر اساس لوقا 22:10 ؛ متی 27:11 ؛ یوحنا 35:3 ؛ یوحنا 15:10 ؛  یوحنا 29:7 ؛ یوحنا 2:17 ؛ یوحنا 25:17 ؛ متی 28: 18-19 ؛ اول پطرس 22:3 ؛ کولسیان 10:2 ؛ عبرانیان 8:2 ؛ اول قرنتیان 27:15 ؛ ...

این اشارات، هفت منبع مختلف و شش منبع مستقل( سند Q ، انجیل یوحنا ، انجیل متی مستقل از Q ، رسالات پولسی، رساله ی پطرس و رساله ی عبرانیان) در بر میگیرند. در اسناد نسل دوم و سوم (پدران رسولی - دوران آپولوجی) نیز 14 اشاره ی مستقیم به این بیان مسیح وجود دارند که البته هیچکدام از عهد جدید مستقل نیستند  [6]. گفته ی 61 از انجیل غیر کانن منتسب به توماس نیز اشاره ای به این بیان مسیح دارد.  [7]

نکته ی قابل توجه دیگر وجود این آیه در متن باستانی Qست. سند Q، مجموعه ی سننیست که توسط انجیل لوقا و انجیل متی استفاده شده ، ولی در انجیل مرقس یافت نمیشوند. بر این اساس، این سند میباسیت قدمتی بیشتر از اناجیل متی و لوقا (70-80 م.) داشته باشد و به احتمال بالا حتی به دوران پیشا-نگارش انجیل مرقس (60-70 م.) نیز میرسد [8] . پس در این صورت ما با منبعی روبرو هستیم که به سه ده ی نخست قیام مسیحیت که قدیمیترین زمان ممکن باشد برگشته و بیان متواتر مسیح در لوقا 22:10/متی 27:11 را دربر میگیرد.


معیار وابستگی (The Criterion of Coherence) :

برایان هَن گرِگ (Brian Han Gregg) از عهدین پژوهان معاصر ذیل تعریف معیار وابستگی بیان داشته است: " معیار وابستگی بدنبال معتبر ساختن اسناد ، از طریق نشان دادن وابستگی آنان به چهارچوب بزرگی از سنن معتبر است. [9]" در زبان ساده چنانچه بیانی منتسب به عیسی، در ادبیات و تعالیم با دیگر بیانات معتبر هماهنگ باشد، آن بیان نیز از اعتبار تاریخی برخوردار است.

از نکاتی که در لوقا 22:10 موجود اند 1) دانستن خودی عیسی، به عنوان پسر منحصربفرد خدا 2) و "پسر" نامیدن خودی عیسی به صورت مطلق (و نه پسر انسان یا پسر خدا ) میباشند که هر سه از طریق انبوهی از سنن معتبر پشتیبانی میشود.

1) دانستن خودی عیسی، به عنوان پسر منحصربفرد خدا:

این موضوع در "مثل  باغبانان شرور" آشکار است که در فراز مرقس 12: 1-9 اینچنین آمده:

سپس عیسی به مَثَلها با ایشان سخن آغاز کرد و گفت: «مردی تاکستانی غَرْس کرد و گرد آن دیوار کشید و حوضچه‌ای برای گرفتن آبِانگور کند و برجی بنا کرد. سپس تاکستان را به چند باغبان اجاره داد و خود به سفر رفت. در موسم برداشت محصول، غلامی نزد باغبانان فرستاد تا مقداری از میوۀ تاکستان را از آنها بگیرد. امّا آنها غلام را گرفته، زدند و دست‌خالی بازگرداندند. سپس غلامی دیگر نزد آنها فرستاد، ولی باغبانان سَرش را شکستند و به او بی‌حرمتی کردند.۵باز غلامی دیگر فرستاد، امّا او را کشتند. و به همینگونه با بسیاری دیگر رفتار کردند؛ بعضی را زدند و بعضی را کشتند.او تنها یک تن دیگر داشت که بفرستد و آن، پسر محبوبش بود. پس او را آخر همه روانه کرد و با خود گفت: ”پسرم را حرمت خواهند نهاد.“ امّا باغبانان به یکدیگر گفتند: ”این وارث است؛ بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما شود.“ پس او را گرفته، کشتند و از تاکستان بیرون افکندند. حال، صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ خواهد آمد و باغبانان را هلاک کرده، تاکستان را به دیگران خواهد سپرد. (مرقس 12: 1-9)

در این مثل، تاکستان سنبل اسرائیل (اشعیا 5: 1-7) و باغبانان نشانه ی فریسیان و معلمین یهود (مرقس 12:12) اند که پیامبران  فرستاده شده توسط خدا (صاحب تاکستان) را به قتل رسانده اند (Q لوقا 47:11). جالب است که در این مثل ، عیسی خود را "پسر محبوب" صاحب تاکستان دانسته و پیامبران را غلامان وی!

ویلیام کریگ ، در باب اعتبار این مثل مینویسد:

حتی محققین شکگرا همچون محققین سمینار عیسی (Jesus Seminar)، اعتبار این مثل را تصدیق کرده اند. بخصوص از آن روی که در منبع محبوبشان ، انجیل توماس (65) یافت شده و همچنین از طریق اسناد متعددشان آزموده شده است. [10]

2) "پسر" نامیدن خودی عیسی به صورت مطلق:

بنظر میرسد که عیسی تاریخی، واژه ی پسر را نه تنها به صورت پسر خدا یا پسر انسان ، بلکه به تنهایی و در شکلی مطلق (The Son)، آنگونه ای که در لوقا 22:10 آمده نیز بکار میگرفته. سند این مدعا را میتوان آیه ی جنجالی مرقس 32:13 بحساب آورد:

هیچ‌کس آن روز و ساعت را نمی‌داند جز پدر؛ حتی فرشتگان آسمان و پسر نیز از آن آگاه نیستند. (مرقس 32:13)

در ابتدا میبایست عرض کرد که این آیه، از نگر تئولوژیک، مشکل غیر قابل حلی برای مدعیان الوهیت پسر بوجود نمی آورد. با این حال جعل آن از طریق کلیسایی که پسر را از همان قرن نخست در رتبه ی الوهیت میدید، بسیار دور از باور و غیر محتمل است. حتی لوقا نیز این ایه را در انجیل خود نیاورده و در بسیاری از نسخ انجیل متی هم حذف شده است [4].  پس بتحقیق این آیه و بالطبع پسر خواندن خودی مسیح  را میتوان به خود عیسی ناصری نسبت داد.

دیگر واژه ی های لوقا 22:10 نیز در چهارچوب ادبی عیسی تاریخی میباشند. برای نمونه ، پدر خواندن خدا که حتی توسط محققین منتقد سمینار عیسی  یک "بیان سرخ" (=معتبرترین بیانات) مشخص شده است. (Wikipedia: Jesus seminar)

پس مشاهده میکنیم که ادبیات و تعالیم آیه ی لوقا 22:10، در چهارچوب دایره لغات و آموزه های تاریخی عیسی بوده که دگر نشانوند تاریخی بودن این بیان مسیح اند.


معیار شرمساری و تناقض
(The Criterion of Embarrassment and Contradiction):

این معیار، از مهمترین معیار های تاریخدانان در جهت محک زدن متون عهد جدید میباشد و چنین بیان میشود که: اگر متنی باعث شرمساری یا نقض تعالیم کلیسا شود به احتمال بسیار بالا از طریق کلیسا جعل نشده پس معتبر است. در حالتی دیگر ، چنانچه تعلیمی  منتسب به عیسی در اناجیل موجود باشد و آن تعالیم توسط کلیسا پیشگرفته نشود، انتساب تاریخی آن به عیسی محتمل خواهد بود.

در لوقا 22:10 جمله ی "هیچ‌کس نمی‌داند پسر کیست جز پدر" منجمله ی این تعالیم است که انعکاسی در تعالیم اولیه ی کلیسا نداشته و بالعکس کلیسا باوری بر خلاف آن داشته:

بلکه همه‌چیز را در قیاس با برتری شناخت خداوندم مسیحْ عیسی، زیان می‌دانم، که به‌خاطر او همه‌چیز را از کف داده‌ام. آری، اینها همه را فضله می‌شمارم تا مسیح را به‌دست آورم و در او یافت شوم، نه با پارسایی خویشتن که از شریعت است، بلکه با آن پارسایی که از راه ایمان به مسیح به‌دست می‌آید، آن پارسایی که از خدا و بر پایۀ ایمان است. می ‌خواهم مسیح و نیروی رستاخیزش را بشناسم و در رنجهای او سهیم شده، با مرگش همشکل گردم،تا به هر طریق که شده به رستاخیز از مردگان نایل شوم.(فیلیپان 3: 8-11)


معیار آثار آرامی (The Criterion of Traces of Aramaic) :

این معیار از معیار های ثانوی میباشد و بیان میکند که چنانچه ساختار ادبی و واژگان یک گفته با زبان آرامی و عناصر سامی هماهنگ باشند، آن گفته احتمالا ترجمه ی یک متن آرامی  (یا عبری) بوده. اعتبار متون آرامی از فرضیه ای ناشی می شوند که نشانگرآرامی  - سامی  بودن نخستین سنن کلیسا میباشند.

بنظر میرسد که لوقا 22:10 نیز دارای ساختاری آرامیست. پروفسور ریموند براون (Raymond Edward Brown) از معتبرترین دانشمندان عهد جدید که پیوسته مورد ستایش  منتقدین و شکگرایان بوده، درا ثر گرانقدرش An introduction to New Testament Christology مینویسد:

این گفته ، دارای خصوصیات سامیست و بخوبی، میتواند منعکس کننده  یک گفته ی اصیل عیسی باشد. [11]

جیمز دان (James D. G. Dunn) پرفسور تئولوژی در دانشگاه دارهم (Durham) در کتابش با عنوان Jesus remembered خاطر نشان میشود:

زبان، ساختار و سبک متی 11: 25-27/لوقا 10: 21-22 بروشنی ، نشانگر یک اصل آرامیست. [12]  

دکتر ویلیام لین کریگ (William Lane Craig) مینویسد:

نشان داده شده که این گفته به یک اصل آرامی بر میگردد که دال بر اعتبار آن است [4]



بر این اساس، مشاهده نمودیم که انعکاس گفته ی عیسی در فراز لوقا 22:10 در منابع مستقل و قدیمی یافت شده. این گفته بخوبی در ادبیات و تعالیم تاریخی عیسی جای میگیرد و به اصلی آرامی متعلق است. تعالیم موجود در این آیه بر اساس "نشناختن پسر" و نبود آن در تعالیم اولیه ی کلیسا، فرنودیست بر عدم جعل این گفته توسط کلیسا و رسیدن بی چون و چرای آن به خود عیسی تاریخی. نکته ی مهم، پیشزمینه ی حاکم بر این گفته است که مملو از عناصر تثلیثی و مسیح شناسی والاست. بدین روی، با توجه به این بیان و دگر بیانات معتبر مسیح که در مقالات دیگر بررسی خواهند شد، میتوان یقین حاصل کرد که تثلیث کلیسای راستاگرا، بنمایه ای ندارد جز خود عیسی ناصری.



زیر نویس و بنمایه ها:

[1]
Meier, John Paul. Historical Jesus in recent research. Winona Lake,
Ind: Eisenbrauns, 2005. 123-44. Print. Criteria: How Do We Decide What Comes From Jesus?

[2]
عبارات "مسیح شناسی والا" (High Christology) و "مسیح شناسی خفیف" (Low Christology) از عبارت مورد استفاده ی محققین هستند. متنی که مسیح شناسی والا را در بر گیرد ، مسیح را شخصیتی فرا-انسانی (پیش-موجود، ازلی، خدا، وجود غیر انسانی و ...) دانسته و متنی که دارای مسیحشناسی خفیف باشد، مسیح را تنها با دیدی انسانی (یک انسان عادی، پیامبر صرف، معلم صرف و ...) فرض گرفته است.

[3]
Bromiley, Geoffrey W. International Standard Bible Encyclopedia E-J (International Standard Bible Encyclopedia (Wbeerdmans)). Page 510. Boston: Wm. B. Eerdmans Company, 1982. Print.

[4]
Craig, William Lane. Reasonable faith Christian truth and
apologetics
.  Page 312. Wheaton, Ill: Crossway Books, 2008. Print
.


[5]
Burkett, Delbert. An Introduction to the New Testament and the
Origins of Christianity (Introduction to Religion)
.  Page 248. New York: Cambridge UP, 2002. Print

[6]
Justin Martyr The First Apology Chapter LXIII / Dialogue with Trypho Chapter C  etc.
Irenaeus Against Heresies Book IV Chapter VII ; Chapter VI etc

.

[7]

انجیل توماس، اثری از اولیه ترین شکل مسیحیت ناستیک  میباشد که قدمتش ، مورد بحث فراوان است. پروفسور درل باک (Darrell Bock) در کتاب The Missing Gospels ص. 61 مینویسد، اکثر محققین چون Fred Lapham , Hans-Josef Klauck و .. به متعلق بودن آن به قرن دوم و در سوریه باور دارند. برخی چون Helmut Koester این اثر را مربوط به قرن اول میلادی و مستقل از آثار کانن دانسته اند که مستقیما به سند کیو بر میگردد. البته اغلب محققین سمینار عیسی (Jesus seminar) چون پروفسور James Dunn ، که از منتقدین سرسخت مسیحیت راستاگرا میباشند  تاریخ اولیه انجیل توماس را مردود دانسته اند.

با توجه به اسناد موجود به نظر میرسد که نظریه ی پروفسور Gilles Quispel که امروزه نیز توسط محققانی چون  Nicholas Perrin کاملتر گشته ، درخور ترین شرح بنمایه ی انجیل توماس باشد. این نظریه بیان میدارد که انجیل توماس در اصل اثری سریانی و وابسته به دیاتسارون تاتیان (اولین ترجمه و هارمونی اناجیل کانن در زبان سریانی) (170 م.) میباشد ؛ که در این صورت این اثر هیج ارزشی دربر نخواهد گرفت. (ر.ک. به کتاب Thomas and Tatian By Nicholas Perrin )

[8]
این ادعا در صورتی صادق خواهد بود که نظریه ی محتمل استفاده ی  انجیل مرقس از Q صحیح باشد. رجوع کنید به:

Hultgren, Stephen. Narrative Elements in the Double Tradition (Beihefte Zur Zeitschrift Fur Die Neutestamentliche Wissenschaft Und Die Kunde Der Alteren Kirche). Vol. Page 89. New York: Walter de Gruyter, 2002. Print
[9]
Gregg, Brian Han. The Historical Jesus and the Final Judgment Sayings in Q (Wissenschaftliche Untersuchungen Zum Neuen Testament). Page 31. Tubingen: J.C.B. Mohr (P. Siebeck), 2006. Print


[10]

Craig, William Lane. Reasonable faith Christian truth and
apologetics
.  Page 311. Wheaton, Ill: Crossway Books, 2008. Print
[11]
Brown, Raymond E. An Introduction to New Testament Christology. Vol. Page 88. N.p.: Paulist, September 1994. Print.

[12]

G., Dunn, James D. Jesus Remembered (Christianity in the Making, Vol. 1).  Page 718. Boston: Wm. B. Eerdmans Company, 2003. Print.