«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ هندوییسم بر مسیحیت است؟»

در این سری مقالات بر آن شده ایم تا  بر مدعای های معترضین، مبنی بر تاثیرگرفتن آموزه ی تثلیث از دگر مکاتب و ادیان، ردیه ای مستدل بنگاریم. این ردیه ، در سه بخش "عدم تاثیر نئوافلاطونیسم بر تثلیث" ؛"عدم تاثیر هندوییسم بر تثلیث" و "عدم تاثیر ادیان مصری بر تثلیث"   فراهم خواهد شد. در حاضر، هر سه بخش آماده میباشند.
- - - - - - - - - - -

«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ هندوییسم بر مسیحیت است؟»


پرسش:

آیا آموزه ی تثلیث ، برگرفته ایست از تفکر تریمورتی (Trimurti) آیین هندوییسم؟

پاسخ:

خیر. تعلیم تریمورتی، از تعالیم متاخر هندوییسم بوده که به قرن پنجم-هفتم پس از میلاد و حدود سیصد سال پس از تبیین سیستماتیک و فلسفی تثلیث، بر میگردد.  در این دوران غرب نه تنها تاثیر، بلکه اندک رابطه ای  با سرزمین هند و بالطبع ، ادیان هندی نداشته است. قابل ذکر نیز هست که این آموزه تاثیر و نفوذ بسزایی ، در خود آیین هندوییسم  نداشته و مشخصا ارتباط و شباهات نئولوژیک با تثلیث راستین ندارد.


به ادامه ی مطلب رجوع کنید.

ادامه نوشته

«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ نئوافلاطونیسم و فلسفه ی یونان بر مسیحیت است؟»

در این سری مقالات بر آن شده ایم تا  بر مدعای های معترضین، مبنی بر تاثیرگرفتن آموزه ی تثلیث از دگر مکاتب و ادیان، ردیه ای مستدل بنگاریم. این ردیه ، در سه بخش "عدم تاثیر نئوافلاطونیسم بر تثلیث" ؛"عدم تاثیر هندوییسم بر تثلیث" و "عدم تاثیر ادیان مصری بر تثلیث"   فراهم خواهد شد. در حاضر، هر سه بخش آماده میباشند.
- - - - - - - - - - -

«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ نئوافلاطونیسم و فلسفه ی یونان بر

مسیحیت است؟»

در طول تاریخ، مسیحیت بر خلاف مکاتبی چون اسلام ، ناستیک (Gnostic) و هندوییسم (Hinduism)، فلسفه ی را بر خود محک زده است  و نه خود را بر فلسفه. از این روی است که تعالیم بنیادین و فریوردکیش مسیحی ، پیوسته از گزند تفکرات و تئولوژی های ناکتابمقدسی بدور مانده اند.

با این وجود از جمله اعتراضات نابجایی که به آموزه ی تثلیث وارد میشود و پیام فوق را بوضوح نقض میکند، تاثیر فلسفه ی یونان بر متفکران و فلاسفه ی مسیحی میباشد که در نتیجه ، تبیین سیستماتیک (systematic) آموزه ی تثلیث، توسط آن فلاسفه را، صرفا تعلیمی حاصل از تفکرات نئو افلاطونی (Neo-Platonism) محسوب می کند. در این پست برآنیم تا مهر بطالتی بر این مدعا زده و با بررسی  «متافیزیک (Metaphysics) نئو افلاطونی» و «تعریف سیستماتیک تثلیث» فرنودی بر نبود پیوند مابین این دو ، مطرح نماییم.


ادامه نوشته

مقدمه ی آکویناس

«مقدمه ی آکویناس»

با مشخص نمودن اینکه چه چیزی به یگانگی خدا تعلق دارد  بررسی آنچه که مربوط به تثلیث اشخاص در خداست، باقی می ماند. به دلیل تمایز اشخاص الهی بر اساس رابطه ی منشأ، بر آن شده ایم تا به ترتیب، اول به سوال منشأ یا صدور، دوم به رابطه ی منشأ و سوم به اشخاص رسیدگی کنیم. با درنظر گرفتن صدور، پنج جستار وجود دارند. 1. آیا در خدا صدوری وجود دارد؟  2. آیا صدوری در خدا میتواند تولد خوانده شود؟ 3. آیا هیچ صدور دیگر بجز تولد میتواند در خدا وجود داشته باشد. 4. آیا صدور دیگر، میتواند تولد خوانده شود 5. آیا بیشتر از دو صدور در خدا وجود دارند؟